-
توطئه ای به همدستی خدا وعشق
یکشنبه 2 مردادماه سال 1384 20:49
برای باز آفرینی جهان ! فلک را سقف بشکافتن وطرحی دیگر انداختن خلقتی دیگر بر روی ویرانه های این عالم ؛ بر خرابه های هر چه هست هر چه بود ! بنای جهانی نو در این دنیای فرتوت حشرات بی شمار ! جهانی که ساکنان آن سه خویشاوند ازلی اند خــــدا ؛ انـــــسان و عــــــــشق این است امانتی که بر دوش آدم سنگینی میکند واین است آن...
-
دوست داشتن از عشق بر تر است
یکشنبه 2 مردادماه سال 1384 03:19
عشق زیبایی های دلخواه رو در مشوق می افریند ودوست داشتن زیبایی های دلخواه رو در دوست می بیند ومی یابد. عشق یک فریب بزرگ وقوی است و دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی؛ بی انتها ومطلق عشق در دریا غرق شدن است ودوست داشتن در دریا شنا کردن عشق بینایی را میگیرد ودوست داشتن میدهد عشق همواره با شک آلوده است ودوست داشتن سراپا...
-
مثنوی
پنجشنبه 30 تیرماه سال 1384 17:14
باز آمدم چون عید نو ؛ تا قفل زندان بشکنم وین چرخ مردم خوار را چنگال ودندان بشکنم هفت اختر بی آب را ؛ کین خاکیان را می خورند هم آب بر آتش زنم ؛ هم بادهاشان بشکنم از شاه بی آغاز من؛ پران شدم چون باز من تا جغد طوطی خوار را در دیر ویران بشکنم ز آغاز عهدی کرده ام کین جان فدای شه کنم بشکسته بادا پشت جان گر عهدو پیمان بشکنم...
-
استثمار وقیحانه
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1384 04:03
والذین یکنزون الذهب والفضه ولا ینفقونها فی سبیل الله فبشر هم بعذاب الیم شعار ابوذر است به معاویه ! که این کاخ را اکر از پول خود می سازی اسراف است و اگر از پول مردم خیانت ای عثمان ! گدایان را تو گدا کردی وثروتمندان را تو ثروتمند ساختی واین پیامی است به تمامی عثمان های زمانه در طول تاریخ بشریت ************** استثماری...
-
خطبه ۱۲۹ نهج البلا عه
سهشنبه 28 تیرماه سال 1384 06:09
این است که علی بزرگ وبزرگوار ؛ در صفین ؛ یاران خویش را که بر حسب عادت و انگیزه خشم و نفرت ؛ به لشکر شام دشنام می دادند منع میکند که: انی اکره لکم ان تکونو اسبابین؛ من از اینکه شما دشنام دهید بدم می آید؛ که نه شما آنقدر کوچکید که فحاش باشید ونه آنها آنقدر بزرگ که حتی به فحش بیارزند وبه پیروان زبون خویش که ولایت را...
-
گستاخی اندیشه
دوشنبه 27 تیرماه سال 1384 19:54
برادرانم از فقر وگرسنگی مردن قوم وخویشان ما در عزایشان گوسفندان قربانی کردند دوستان بیایید مرده پرست واسطوره پرست نباشیم اکنون که در حال روزمرگیمان هستیم ؛یک انسان آزاده در بند زور و جور گرفتار است . به خاطر ما وبه خاطر آزاد اندیشی اش . به قول معلم شهیدمان در روزگار جهل ؛ شعور خود جرم است و گستاخی اندیشه ؛وخود جزیره...
-
ترجمه خطبه۳۲ نهج البلاغه
دوشنبه 27 تیرماه سال 1384 03:21
ای مردم ما در زمانه ای پر عناد وبد کینه گرفتار شده ایم؛ انسان نیکدل وپاک دامن را در این روزگار بد میشمرند وستمکاره در این عصر برتند باد غرور ونخوتش می افزاید. مردم بر چهار گروه اند:یکی آنکه از پلیدکاری در زمین باز نمی ایستد مگر هنگامیکه جانش نا توان گردد وتیغش کند ودستش تهی. دیگری آنکه شمشیر را بر کشیده واتش شرارتش را...
-
حسین وارث آدم
یکشنبه 26 تیرماه سال 1384 02:11
قدرت های ضد خدا - ضد مردم؛ که: آیات خدا را کتمان می کنند وپیامبران ونیز کسانی را از میان مردم که به عدالت می خوانند؛ می کشند وهمواره سد راه خدا می شوند ومردم را به ذلت واستضعاف می کشاند وتوده ها را به جای بندگی و طاعت وپرستش وحمد وستایش خدا ؛ به بندگی و اطاعت و عبودیت و مداحی وچاپلوسی خویش دعوت می کنند وخود را صاحب و...
-
برای هیچ کس
شنبه 25 تیرماه سال 1384 21:18
به کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را امروز هیچ دلم خوش نیست از همه چیز و همه کس گریزانم دل ودماغ هیچ کاری را ندارم هر محبت وهر نوازشی ؛ برایم دشنامی است زمانی مامن امنی داشتم که در چنین مواردی چون مار بدان میخزیدم که آن هم ازم گرفته شده کسی نیست که به این در وطن خویش غریب بگویدآخر دردت چیست ؛رنجت چیست ؛ غمت...
-
تشیع علوی ؛ تشیع صفوی
جمعه 24 تیرماه سال 1384 18:30
***************** یک قرن بعد صفویه آمد؛ وتشیع ؛ از مسجد جامع توده برخاست ودر مسجد شاه؛ همسایه دیوار به دیوار قصر عالی قاپو شد وتشیع سرخ تشیع سیاه ؛گشت ومذهب شهادت مذهب عزا ************* روحانی وعالم شیعی از کنار مردم برخاست ودر کنار سلطان صفوی نشست تشیع مردمی تبدیل شد به تشیع دولتی ..! بعد تشیع بدو قسم منقسم شد یکی...
-
وصیت داریوش کبیر و منشور ...
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1384 21:25
منم کوروش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان شاه چهار گوشه جهان ، شاه داد گر آنگاه که به آرامی وارد بابل شدم همه مردم گامهای مرا با شاد مانی پذیرفتند من برای صلح کوشیدم ، من برده داری را بر انداختم و به بدبختی های آنان پایان بخشیدم . من فرمان دادم هر کس در مذهب و پرستش خدای خود آزاد باشد . تمام شهرهایی را که ویران شده بود آباد...
-
کاوه یا اسکندر
پنجشنبه 23 تیرماه سال 1384 04:08
کاوه یا اسکندر موجها خوابیده اند ، آرام و رام طبل توفان از صدا افتاده است چشمه های شعله ور خشکیده اند آبها از آسیا افتاده است در مزار آباد شهر بی تپش وای جغدی هم نمی آید به گوش دردمندان بی خروش و بی فغان خشمناکان بی فغان و بی خروش آهها در سینه ها گم کرده راه مرغکان سرشان به زیر بالها در سکوت جاودان مدفون شده ست هر چه...
-
پیامی برای نسل سوخته
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 05:44
با سلام به تمامی دوستان وب نویس عزیزان من بعد از گذشت دو ماه از گذر عمر خود در میان وبلاگ ها آنچه را که نمی بایست بینم وبخوانم دیدم؛ و خواندم؛ وچیزی جز تاثر واندوه برایم بجا نماند.دغدغه فکری شما عزیزانی که آینده ساز این مرز وبوم هستید؛ بجای اینکه در راستای برقراری یک جامعه سالم وایرانی اباد وآزاد باشد؛ همه وهمه چیزی...
-
به نام عشق
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 05:43
به نام عشق تقدیم به کسانی که بی هیچ جرمی آهسته تر از یاس به خواب رفته اند امشب باران به میهمانی چشمانم آمده خسته ام خسته از همه کس و همه چیز حتی از نفس کشیدن امروز عقربه های ساعت حادثه را برایم به تصویر کشیدند اکنون من با خاطرات نفس گرفته ام زندگی را با آه سردی می نوازم
-
عشق انسانی
چهارشنبه 22 تیرماه سال 1384 05:41
عشق انسانی همچنانکه گفتیم حیات است و زندگی ، اطاعت آور است و پیروساز و این عشق است که عاشق را هم شکل با معشوق قرار میدهد و وی میکوشد تا جلوهای از معشوق باشد و کپیهای از روشهای او، همچنانکه خواجه نصیرالدین طوسی در شرح اشارات بوعلی میگوید " عشق نفسانی آنست که مبدأش همرنگی ذاتی عاشق و معشوق است ، بیشتر اهتمام عاشق...
-
آوای درون
شنبه 18 تیرماه سال 1384 18:10
کسی باور نخواهد کرد اما من به چشم خویش می بینم که مردی پیش چشم خلق بی فریاد می میرد نه بیمار است نه بردار است نه درقلبش فروتابیده شمشیری نه تا پر در میان سینه اش تیری کسی را نیست بر این مرگ بی فریاد تدبیری لبش خندان و دستش گرم نگاهش شاد تو پنداری که دارد خاطری از هر چه غم آزاد اما من به چشم خویش می بینم به آن تندی که...
-
پرستو
شنبه 18 تیرماه سال 1384 18:05
ستاره گم شد و خورشید سر زد پرستویی به بام خانه پر زد در آن صبحم صفای آرزویی شب اندیشه را رنگ سحر زد پرستو باشم و از دام این خاک گشایم پر به سوی بام افلاک ز چشم انداز بی پایان گردون در آویزم به دنیایی طربناک پرستو باشم و از بام هستی بخوانم نغمه های شوق و مستی سرودی سر کنم با خاطری شاد سرود عشق و آزادی پرستی پرستو باشم...
-
ای بشر
شنبه 18 تیرماه سال 1384 12:57
ای بشر تو خود همه اندیشه ای ................ ما بقی خود استخوان و ریشه ای در گذر عمر آدمی باد های مسمومی همواره در حال وزیدن است.و مادر معرض هجوم این تند باد ها قرار گرفته ایم و اینکه چگونه بتوانیم خود را حفظ کنیم؛ مستلزم داشتن یه ایدیولوژی وجهان بینی است.که در این جنگل ویرانه که بود کشور ایران حاکمان آن را از ما دریغ...
-
فریاد
شنبه 18 تیرماه سال 1384 04:48
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پر دود وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد از دورن خسته ی سوزان می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم همچنان می سوزد این آتش نقشهایی را که من بستم به...
-
نوحه
شنبه 18 تیرماه سال 1384 04:43
نعش این شهید عزیز روی دست ما مانده ست روی دست ما ، دل ما چون نگاه ، ناباوری به جا مانده ست این پیمبر ، این سالار این سپاه را سردار با پیامهایش پاک با نجابتش قدسی سرودها برای ما خوانده ست ما باین جهاد جاودان مقدس آمدیم او فریاد می زد هیچ شک نباید داشت روز خوبتر فرداست و با ماست اما اکنون دیری ست نعش این شهید عزیز روی...
-
حماسه
شنبه 18 تیرماه سال 1384 04:31
من که پرواز کنان آمده ام نرم زین بام جهان آمده ام باده در جام سحر ریخته ام مست آن وصل گران آمده ام پای بر فرق شبان کوفته ام تا ز خورشید نشان آمده ام موج آتشکده سبز نیاز موج رقص کنان آمده ام دشت خنیاگر خورشید سرود دشت را چنگ و چغان آمده ام بوسه بر آتش عصیان زده ام دیده را شعله فشان آمده ام یک جهان خشم کنان آمده است صد...
-
زندانی
شنبه 18 تیرماه سال 1384 04:26
دل وحشت زده در سینه من می لرزید دست من ضربه به دیوار زندان کوبید آی همسایه زندانی من ضربه دست مرا پاسخ گوی صربه دست مرا پاسخ نیست تا به کی باید تنها تنها وندر این زندان زیست ضربه هر چند به دیوار فرو کوبیدم پاسخی نشنیدم سال ها رفت که من کرده ام با غم تنهایی خو دیگر از پاسخ خود نومیدم راستی هان چه صدایی آمد ضربه ای کوفت...
-
دکتر شریعتی
شنبه 18 تیرماه سال 1384 03:11
بنام خدا برگزیده ای از سخنان دکتر شریعتی و شما مومنان به آنان که غیر خدا را می خوانند دشنام مدهید تا مبادا آنان هم از روی دشمنی و جهالت خدا را دشنام دهند . در دشمنی دورنگی نیست. کاش دوستان هم در موقع خود چون دشمنان بی ریا بودند. هرگاه خواستی خردمند را از نادان بازشناسی با او از کارهای نا ممکن و محال سخن بگوی. اگر...
-
مستان
پنجشنبه 16 تیرماه سال 1384 18:09
من ار. زان که گردم به مستی هلاک به آیین مستان بریدم به خاک به آب خرابات غسلم دهید پس آنگاه بر دوش مستم نهید به تابوتی از چوب تاکم کنید به راه خرابات خاکم کنید مریزید بر گور من جز شراب میارید در ماتمم جز رباب مبادا عزیزان که در مرگ من بنالد به جز مطرب و چنگ زن تو خود حافظا سر ز مستی متاب که سلطان نخواهد خراج از خراب
-
آواز چگور
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 02:28
وقتی که شب هنگام گامی چند دور از من نزدیک دیواری که بر آن تکیه می زد بیشتر شبها با خاطر خود می نشست و ساز می زد مرد و موجهای زیر و اوج نغمه های او چون مشتی افسون در فضای شب رها می شد من خوب می دیدم گروهی خسته از ارواح تبعیدی در تیرگی آرام از سویی به سویی راه می رفتند احوالشان از خستگی می گفت ، اما هیچ یک چیزی نمی...
-
رسم زمونه
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 02:18
عجب رسمیه رسم زمونه قصه برگ و باد خزونه میرن آدما‚ از اونا فقط خاطره هاشون به جا می مونه کجاست اون کوچه ‚ چی شد اون خونه آدماش کجان خدا می دونه بوته ی یاس باباجون هنوز گوشه ی باغچه توی گلدون عطرش پیچیده تا هفت تا خونه خودش کجاهاست خدا می دونه میرن آدما ‚ از اونا فقط خاطره هاشون به جا می مونه تسبیح و مهر بی بی جون هنوز...
-
رنج بسیار
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 02:08
رنج بسیار برده ایم از جنگ رنجها بی ثمر نمی گردد می رسد روزهای بهروزی دیگر از این بتر نمی گردد داغ بسیار هست بر دلها داغها بیشتر نمی گردند می رسد روزهای پرشوری شورهایی که شر نمی گردند لیکن افسوس کاین شهیدانند رفتگانی که بر نمی گردند حمید مصدق
-
درین سرای بی کسی
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 02:03
درین سرای بی کسی کسی به در نمی زند به دشت ملال ما پرنده پر نمی زند یکی ز شب گرفتگان چراغ بر نمی کند کسی به کوچه سار شب در سحر نمی زند نشسته ام در انتظار این غبار بی سوار دریغ کز شبی چنین سپیده سر نمی زند گذر گهی ست پر ستم که اندر او به غیر غم یکی صلای آشنا به رهگذر نمی زند دل خراب من دگر خراب تر نمی شود که خنجر غمت...
-
اکبر گنجی
دوشنبه 13 تیرماه سال 1384 21:49
اکبر گنجی و قوه قضائیه: کوتاه نمی آییم همسر اکبر گنجی گفته است که این روزنامه نگار زندانی همچنان در اعتصاب غذا به سر می برد اما دستگاه قضائی ایران می گوید با اعتصاب غذای آقای گنجی برای آزادی او تحت فشار قرار نخواهد گرفت نقل از بی بی سی
-
سرود پیوستن
شنبه 11 تیرماه سال 1384 01:57
باید که دوست بداریم یاران باید که چون خزر بخروشیم فریادهای ما اگر چه رسا نیست باید یکی شود باید طپیدن هر قلب اینک سرود باید سرخی هر خون اینک پرچم باید سرخی هر خون اینک پرچم باید که قلب ما سرود ما و پرچم ما باشد باید در هر سپیدی البرز نزدیک تر شویم باید یکی شویم اینان هراسشان ز یگانگی ماست باید که سر زند طلیعه خاور از...